خلاصه کتاب نوپای ناب The Lean Startup
از اریک ریس
بخش سوم
کارآفرین کیست و کجاست؟
قصههای واقعی و تخیلی کارآفرینانی که از گاراژ خانه کارشان را شروع کردند قدمتی بیش از سن و سال مفهوم کسب و کارهای نوپا دارد، جمع هایی دوستانه که در گاراژ خانه جمع میشدند و با کلی شور و شوق و ایده نوآورانه و البته صبر و پشتکار دنیا را تکان دادند، این تصویر غالب ذهنی ما در رابطه با کارآفرینان است. اما این تصویر واقعاٌ چقدر درست است؟
اریک ریس در کتاب نوپای ناب کارآفرینی را خیلی عام تر تعریف میکند، او معتقد است هر کس که مواد خام نوآوری یعنی ساختار تیمی مناسب، کارکنان خوب، چشمانداز قوی برای آینده و تمایل برای پذیرش ریسک را داشته باشد کارآفرینی بالقوه است خواه در گاراژ خانهاش باشد خواه در یک سازمان عریض و طویل. او با این تعریف توجه ویژهای به مفهوم کارآفرینی سازمانی میکند و آن را یکی از ملزومات بقای سازمانهای بزرگ میداند.
حالا که کمی با ویژگیهای کارآفرین آشنا شدیم بد نیست نگاهی هم به تعریف کسب و کار نوپا یا استارتاپ بیاندازیم. اریک ریس در این کتاب تعریفی ارائه میدهد که تک تک اجزای آن پر اهمیت است و نمیشود از آن گذشت، بنابر این خلاف روال همیشگی ناچار عین عبارت را برایتان روایت میکنم:
"کسب و کار نوپا، موسسهای انسانی است که برای ایجاد یک محصول یا خدمت جدید در شرایط عدم قطعیت فراوان طراحی شده است."
او نوپای ناب را مجموعهای از تکنیکها برای بالا بردن شانس موفقیت یک کسب و کار نوپا یا استارتاپ میداند که میتواند به کمک کارآفرین بیاید.
معمولاٌ وقتی افراد تصمیم میگیرند تا کسب و کاری نوپا راه بیاندازند آنقدر به سمت محصول یا خدمتی که بناست ارائه دهند متمایل میشوند که فراموش میکنند یک کسب و کار نوپا بسیار فراتر از این است و ماهیتی انسانی دارد، ماهیت انسانی یعنی این که این شرکت قرار است با انسانها تعامل کند، هم از درون و هم از بیرون و این شروع ماجرای پیچیده راه اندازی یک کسب و کار نوپا است.
با توجه به این نکته اریک ریس تعریفی گسترده تر از محصول دارد و معتقد است هر منبعی از ارزش برای مردم را میتوان محصول دانست.
این تعاریف بسیار مهم وهمگی لازمه فهم مدل نوپای ناب هستند، یکی دیگر از این تعاریف مهم تعریف نوآوری است. نوآوری میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد، اکتشافات علمی بدیع، استفاده از فنآوری موجود در کاربردی جدید، بهره بردن از یک مدل کسب و کار جدید و یا حتی ارائه محصول یا خدمت در مکانی جدید یا به آن دسته از مشتریان که در گذشته کمتر مورد توجه بودند.
وقتی نوآوری را اینطور تعریف کنیم و این عبارات را در کنار مفهوم کارآفرینی سازمانی که در ادامه به آن اشاره میکنیم قراردهیم بهتر درک خواهیم کرد که حتی سازمان های بزرگ چقدر در معرض فرصت های کارآفرینانه قرار میگیرند.
از طرفی با این تفاسیر ناکارآمدی ابزارهای مدیریت عمومی برای کسب موفقیت در این شرایط مبهم و متلاطم بیشتر به چشم میآید و نیاز به مدل نوپای ناب بیشتر حس میشود.
یادگیری معتبر Validated Learning
همواره "یادگیری" قدیمی ترین بهانه بشر در شکستها بوده است، اغلب ما وقتی به اهدافی که از پیش تعیین کردهایم نمیرسیم و به آن چه قولش را به خود یا دیگران دادهایم دست نمییابیم بر این بهانه تکیه میکنیم که "حداقل یک چیز مهم یاد گرفتم".
همه میدانیم "یادگیری" برای سرمایه گذاران یک کسب و کار شکست خورده که پول و زمان و انرژی صرف یک تیم کارآفرینی کرده اند دلداری کوچکیست و یا مثلاٌ شما هرگز نمیتوانید به بانک در ازای وامی که به شما پرداخت کرده است "یادگیری" برگردانید و جلوی مصادره اموالتان را بگیرید همانطور که اگر یک خلبان باعث سقوط هواپیما شود در حال سقوط حتما چیزهایی یاد گرفته اما این "یادگیری" به درد هیچ کس نمیخورد حتی خودش!
یادگیری در بعضی امور خصوصا در دنیای کسب و کار خیلی خوش نام نیست.
اما واقعیت این است که از طرف دیگر اگر هدف اساسی یک کارآفرین را ساختن سازمان در شرایط عدم قطعیت فراوان بدانیم آنگاه مهمترین ابزار او برای دستیابی به این هدف همین "یادگیری" است که در پاراگراف بالا حسابی به آن نیش و کنایه زدیم!
کارآفرین نیاز دارد تا مدام ببینید کدام دسته از اقدامات او را از مسیر منحرف کرده، حرکتش را کند کرده و یا حتی باعث شتاب گرفتنش شده است، کارآفرین نیاز دارد تا کشف کند که آیا در مسیر رشد کسب و کاری پایدار قرار دارد یا نه و تنها ابزار این تشخیص برای او همین "یادگیری" است.
خلاصه تکلیف چیست "یادگیری" ضامن بقای کسب و کار است یا بهانه ای برای فرار از افسردگی پس از شکست؟
اریک ریس در مدل نوپای ناب مفهوم "یادگیری معتبر" را بیان می کند و آن را نوش دارو بعد از مرگ سهراب یا یک داستان جذاب برای پنهان کردن شکست نمی داند، بلکه یادگیری معتبر را روشی دقیق برای نشان دادن پیشرفت در شرایط عدم قطعیت که ویژگی جدانشدنی از کسب و کارهای نوپا است می داند.
یادگیری معتبر یا Validated Learning یک اقدام خاص نیست بلکه فرایندی است شامل مجموعه ای از اقدامات که به صورت تجربی نشان می دهد یک تیم حقایقی ارزشمند در مورد حال و آینده کسب و کار نوپایش کشف کرده است.این فرایند واقعی تر،دقیق تر و سریع تر از پیش بینی بازار یا فرآیند کلاسیک تهیه طرح کسب و کار است.علاوه بر این یادگیری معتبر پادزهری است برای مشکل مهلک،اجرای موفقیت آمیز برنامه هایی که محکوم به شکست هستند!
یادگیری معتبر اساسی ترین اصل مدل نوپای ناب است که توسط اریک ریس تدوین شده است.
اولین پرسش کارآفرینی که از مدل نوپای ناب پیروی می کند باید این باشد که کدام اقدامات و فعالیت ها خالق ارزش بوده اند و کدام یک هدر دهنده و اتلاف کننده منابع.پر رنگ کردن این پرسش در ذهن کارآفرین باعث می شود تا شناسایی و حذف فعالیت های اتلاف کننده رفته رفته به صورت سیستماتیک صورت بپذیرد.
تویوتا با مدل تولید ناب که پدر معنوی نوپای ناب است توانست اتلاف های موجود در فرایند تولید را شناسایی و حذف کرده وسالیان سال در صنعت اتومبیل یکه تازی کند.
یکی از وجوه تمایز مدل تولید ناب و نوپای ناب در این است که در کسب و کارهای تولیدی برای مشتریان اهمیتی ندارد که یک محصول چگونه مونتاژ می شود و فقط مهم این است که درست کار کند، اما در کسب و کارهای نوپا این که مشتری چه کسی است و چه چیزی را ارزش میپندارد کاملاٌ نا مشخص است و این تنها بخشی از عدم قطعیتی است که مدام به آن اشاره میکنیم و آن را بخش جدایی ناپذیر این کسب و کارها میدانیم.
اریک ریس معتقد است در یک کسب و کار نوپا باید "ارزش" را باز تعریف کنیم تا سپس پی ببریم کدام اقدامات در راستای خلق ارزش قرار دارند و کدام اقدامات فقط منجر به اتلاف منابع شدهاند.
در این قسمت از خلاصه کتاب نوپای ناب پی بردیم که توسعه محصول صرفاٌ تحویل به موقع محصولات و ویژگی ها با بودجه برنامه ریزی شده نیست بلکه بسیار پیچیده تر از آن است و باید همواره به شناسایی و حذف منابع اتلاف کننده پرداخت تا یادگیری معتبر تمام و کمال رخ دهد و باعث رشد پایدار کسب و کار نوپا شود.